به گزارش شهرآرانیوز؛ محمد قهرمان سالهای بسیاری را صرف تصحیح و ترویج شعر سبک هندی ــاز آن گونه که خود میپسندیدــ کرد، چندانکه هیچ کسی را نمیشود یافت که بهاندازه او در این راه پیش رفته باشد. (حتی احمد گلچینمعانی هم پس از قهرمان قرار میگیرد.) گذشته از تصحیح دیوان صائب تبریزی که عظیمترین و مهمترین و شناختهترین کار قهرمان دراینزمینه است، ازایندست میتوان به تصحیح دیوان بزرگانی، چون حاجیمحمدجان قدسی مشهدی و کلیم همدانی و سلیم تهرانی و ناظم هروی اشاره کرد، مجموع صدهاهزار بیت از آنچه شاعران برجسته سبک هندی در سده یازدهم ــعصر زرین این شیوهــ از خود بهیادگار گذاشتهاند.
مرتضی امیریاسفندقه، شاعر برجسته که خود نیز «از معتقدان است»، در همین معنی نوشته است: «استاد ازمیان طرزها و طورها و سبکهای شعر پارسی به این سبک، یعنی سبک هندی، وفادار ماند و آن را وارسید و واکاوید و سرود و ستایش کرد [..]. همه تلاشهای استاد، در پژوهش و سرایش، معرفی آبکشیده و شستهرفته این سبک بود. [..]استاد در این راستا و رسته قدم زد و قلم زد و نگاه کرد و نقل کرد و نقد نیز هم. انتخاب استاد از غنی کشمیری و جویای تبریزی و کلیم همدانی و میلی مشهدی [..]فقطوفقط از این چشمانداز قابلتماشاست.»
این سطور را از مقدمه امیری بر «منتخبی از اشعار شاعران سبک هندی» نقل کردیم، کتابی که بهتازگی در بازار نشر رخ نموده و نشان از آن دارد که قهرمان تا دم مرگ هم از کاری که سودمند و مؤثر میدانسته دست نکشیده بوده و همچنان به تحقیق و تتبع در شعر عصر صفوی اشتغال داشته است. امیری، که با نظر فرشته قهرمان، همسر شاعر، بر چاپ و نشر این اثر نظارت داشته، همزمان، بخشی دیگر از میراث ذوقی قهرمان را نیز در قالب کتابی بهنام «منتخب تذکرههای فارسی» انتشار داده است. درادامه، مختصر به این دو کتاب میپردازیم.
انتخاب تکبیتهای زیبا از اشعارْ سنتی دیرپا در ادب فارسی است، اما از آغاز عصر صفوی که غزلسرایی بهسبکی تازه رونق یافت شدت گرفت، چندانکه ازبین صدها تذکرهای که از آنزمان تا به امروز پدید آمدهاند، بسیاری، بیشتر ازاینرو اهمیت دارند که گزیدهای از ابیات ناباند، گاه از شاعرانی که جز در همان تذکرهها نامونشانی از ایشان نیست. در این امر، موقعیت بیت در غزل سبک هندی نیز بسیار مؤثر بوده است: در این نوع غزل، بیت، بهتنهایی ــو نه همچون یکی از ابیات یک شعر واحد منسجمــ اهمیتی بسزا دارد و سنجهای برای تشخیص میزان توانایی شاعر است.
گذشته از تذکرههای پرشمار عصری که کمابیش ارزش تاریخی نیز دارند، کتابهایی متأخر هم هستند که بیشتر گزیدهگونهاند و غرض مؤلفان آنها بیشتر گزینش شعر بوده است تا تحقیق و تحلیل و ازایندست. برخی آثار قهرمان را هم میشود در این شمار آورد؛ البته او گزیدههای تحقیقی و تحلیلی هم دارد که برخی جزء مَراجع دانشگاهیاند. از کتابهای او ــمثلاــ «مجموعه رنگین گل» و «صیادان معنی» و «ارغوانزار شفق»، بههرحال، در یکی از همین دو دسته قرار میگیرند، آثاری که یا منحصر به اشعار یک شاعر مثل صائب تبریزی یا طغرای مشهدیاند یا همزمان سرودههای چند شاعر را دربرمیگیرند.
«منتخبی از اشعار شاعران سبک هندی» گزیدهای است از سرودههای غنی کشمیری و جویای تبریزی و مشرقی. غنی از شاعران همدوره صائب است و جزو سخنگویان برتر عصر خود بهشمار میآید. جویا نیز زاده کشمیر است، اما یک نسل پس از غنی پا به عرصه گذاشته است و بهاندازه او هم مقبول و مشهور نیست. مشرقی، که نامش پس از ایندو آمده است، بر آنها مقدم است و، اگرچه ممکن است همتای غنی نباشد، در شمار پیشگامان شعر سبک هندی قرار میگیرد. خوشبختانه، دیوان هرسه این شاعران را چاپ و منتشر کردهاند؛ بااینهمه، گزیده قهرمان از آثار ایشان ارزشی علیحده دارد.
اما تذکرهها، چنانکه اشاره کردم، گزیدهشعر نیز بهحساب میآیند. ازمیان تذکرههای فارسی مفصل عصر صفوی، دوتا از بقیه مشهورتر و البته معتبرتر و مهمترند: «خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار» از میرتقیالدین محمد کاشی و «عرفات العاشقین و عرصات العارفین» از تقیالدین اوحدی بلیانی. این دو تذکره محتوی آگاهیهای تاریخی بسیار و مقدار معتنابهی از اشعارند. باز، چنانکه آمد، از برخی شاعران و اشعارشان، جز دراینقبیل تذکرهها اثری نیست. بااینتفاصیل و با توجه به اینکه هر کسی نه میتواند و نه اصلا لازم است به این متون رجوع کند، گزیدهای از آنها ــکه گویی گزیده گزیدههاستــ ذیقیمت است، بهویژه اگر کار اهلفن باشد.
قهرمان بیشتر به تصحیح و انتشار اصل دیوان سخنگویان سبک هندی میپرداخت و ــبرعکس گلچینمعانیــ چندان التفاتی به چاپ تذکرهها نداشت (البته یکی از تصحیحهای «عرفات» زیرنظر او انجام گرفته است)، اما، چنانکه کتاب تازه «منتخب تذکرههای فارسی» نشان میدهد، او به اهمیت این متون در جایگاه گزیده اشعار، اشعاری گاه کیمیاگون، واقف بوده است، آثاری که شاید باید آنها را از دل تذکرهها بیرون کشید تا بیشتر بهنظر بیایند. قهرمان در اثر اخیر چهار تذکره از تذکرههای سدههای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم را از این منظر بازنگریسته است: تذکره نصرآبادی، تذکره حزین، تذکره «شمع انجمن»، تذکره «کلماتالشعرا».
امیری، در مقدمهای که بر «منتخب تذکرههای فارسی» نوشته، اهمیت آن را چنین توضیح داده است: «در این رساله، با چهار تذکره روبهرویید، تذکرههایی که ملاک انتخاب بسیار دارد، اما یکی از مهمترین ملاکها و میزانها و معیارهای انتخاب و گزینش، بهنظر استاد قهرمان با آن ترازوی دقیق ذوقی و علمی، نشر و رواج معلوم و معتدل طرز تازه است، طوریکه تحولی عظیم و شگرف و شورمند در تاریخ شعر پارسی بهشمار میآید و باعثوبانی بسیاری از تأملات و تفکرات جدید در شعر پارسی است. [..]این رساله میزان درک و دریافت شاگردان مکتب صائب را از این شیوه یادآور است.»
تذکره نخست اثر محمدطاهری نصرآبادی، از معاصران و دوستاران صائب، است که خود شعر نیز میسروده، اما در تاریخنگاری بهتر بوده است. تذکره دوم از حزین لاهیجی است که، چون اثر یک شاعر فاضل بنام است، در فهم برخی امور از کتاب نصرآبادی سودمندتر مینماید.
«شمع انجمن»، تألیف نواب صدیق حسنخان، از تذکرههای دیگر جدیدتر است و بابت گزارش اوضاعواحوال آخرین سخنگویان جدی سبک هندی اهمیت دارد. «کلماتالشعرا» از محمدافضل سرخوش هم ازاینحیث که گزارشگر احوال و آثار سخنگویان فارسیزبان هندی است بسیار ارزشمند است. این تذکرهها نیز چاپ و نشر شدهاند، اما باز گزینش قهرمان از آنها اهمیتی دیگر دارد.